فلسفه انتظار
انتظار، صرف نظر از معناى لغوى آن - چشم داشتن، چشم به راه بودن-، باورى است بارور به عمل که در زندگى انسان منتظر در غالب کردارى خاص تجسم مى یابد. انتظار، اعتقادى است در گرو عمل و به حالت کسى گفته مى شود که از وضع موجود ناراحت است و براى ایجاد وضع بهتر تلاش مى کند.
انتظار ذاتى وجود بشر و در نهاد جمله انسانها نهفته و عامل حرکت و پویایى و فعالیت ایشان به سوى سازندگى و رشد و کمال است، و فرو کش نمودن نیروى پر قدرت انتظار و امید در وجود فرد و تسلط یاس بر وى به معنى رسیدن به نقطه پایان حیات سازنده فکرى و عملى او خواهد بود. نوع انتظارها در میان افراد بشر بر اساس تفکر، جهان بینى و فرهنگ هر فرد متفاوت بوده و در نتیجه ارزش، قدرت انگیزش و تقدس آن نیز متفاوت خواهد بود.
حاکمیت حقیقت، عدالت و معنویت بر زندگى همه افراد بشر و در نهایت، سعادت و نیکبختى همه بندگان خدا و دستیابى به مدینه فاضله، مقدس ترین و برترین آرزو و انتظارى است که با زندگى مظلومان و مؤمنان در طول تاریخ، عجین شده و امیدوار کننده ترین بشارتى است که همه اولیا و انبیا براى پیروان خویش به ارمغان آورده اند و در کتب مقدسشان نیز درج گردیده است.
اندیشه تشکیل چنین جامعه اى به وسیله شخصیتى مقدس و عالى قدر که در روایات متواتر اسلامى از او به مهدى تعبیر شده است، اندیشه اى است که کم و بیش همه فرق و مذاهب اسلامى نیز با تفاوتها و اختلافهایى بدان مؤمن و معتقدند؛ زیرا انتظار در اسلام، به عنوان یک اصل مسلم اعتقادى مطرح است. به خصوص در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) انتظار، از جایگاه ویژه اى برخوردار بوده و تأکید فراوانى از سوى ائمه اطهار (علیهم السلام) بر ضرورت و لزوم انتظار فرج صورت گرفته است.
امام صادق (علیه السلام) خطاب به یکى از اصحاب خود فرمود: «آیا شما را خبر ندهم به چیزى که خداى عزّوجل هیچ عملى را جز به آن از بندگان نمى پذیرد؟ گفتم: چرا. فرمود: گواهى دادن به اینکه هیچ شایسته پرستشى جز خدا نیست و آنکه محمد (صلى الله علیه و آله) بنده و فرستاده اوست و اقرار کردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده و ولایت ما و بیزارى از دشمنان ما و تسلیم شدن در برابر ما و پرهیزکارى و اجتهاد و اطمینان و انتظار قائم (علیه السلام).»
همچنین امام جواد (علیه السلام) خطاب به جناب عبدالعظیم حسنى فرمود: «اى ابوالقاسم! بدرستى که قائم از ماست و اوست مهدى که واجب است در زمان غیبتش انتظار کشیده شود و در ظهورش اطاعت گردد.»
و روایات بسیارى که تشبیهاتى والا درباره منتظران ظهور حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) بیان فرموده اند، مانند:
کالمفارغ بین یدیه (القائم) بسیفه.
کمن استشهد مع رسول اللّه (صلى الله علیه و آله).
کالمتشحّط بدمه فى سبیل اللّه.
کالشاهر سیفه بین یدى رسول اللّه (صلى الله علیه و آله) یذبُّ عنه.
آنچه باعث شده چنین فضایل و تأکیدهایى از سوى پیشوایان دین (علیهم السلام) براى انتظار فرج بر شمرده شود را مى توان در نقش سازنده انتظار و نتایج و آثار آن یافت، که البته در صورت جمع آمدن شرایط و آداب انتظار صحیح که آن نیز به طور دقیق از سوى ائمه معصوم (علیهم السلام) بیان شده است، حاصل خواهد شد. برخى از این اثرهاى حیات بخش که مى توان از آن به عنوان فلسفه انتظار یاد کرد، تحت عناوین ذیل بررسى مى شود:
1. تقویت روح امید
در آموزه هاى عالى و جاوید اسلام، این آرزو (ظهور منجى) تقویت و در مذهب پاک تشیع جزء عقیده قرار داده شده تا به واسطه ظلم و تعدى و نواقص اجتماعى بشر، بدبینى به دستگاه وجود پیش نیاید و انسان دچار یأس و ناامیدى نگردد و زندگى اجتماعى را براى همیشه تاریک و ناراحت کننده نبیند؛ چه کوچک ترین اثر بدبینى، بى رغبتى به خدمات اجتماعى و دل سردى از اقدام به کارهاى عام المنفعه و نیکوست. پس توجه دادن مردم به آینده درخشان و دولت حق جزء عقیده قرار داده شده و انتظار را از عبادات دانسته تا مسلمانان حق پرست بر اثر ظلم و تعدى زمامداران خود پرست و تسلط دولتهاى باطل و تحولات اجتماعى بزرگ و حکومت ملل ماده پرست اعم از شرقى و غربى خود را نبازند و دل قوى دارند و جمعیت را آماده نمایند و متوجه باشند که حق داراى نیروى بس عظیم و قدرت شدیدى است که بالاخره خود را ظاهر مى سازد.
همین عقیده است که هنوز مسلمانان را امیدوار و فعال نگه داشته؛ با آنکه از هر طرف موجبات تلاشى و مرگ را براى ملت اسلام فراهم کرده اند؛ ولى قدرت معنوى آنها از دست نرفته و نمى رود تا آن روزى که دشمنان از آن مى ترسیدند و مى ترسند، آشکار شود.
یأس و ناامیدى نه تنها مانع از کارهاى اصلاحى و پیشرفت جوامع مى گردد که گاه باعث انحلال جریان موجود جامعه و عدم مقاومت در برابر آن مى شود.
هنگامى که فساد فراگیر مى شود و اکثریت یا جمع کثیرى را به آلودگى مى کشاند، افراد پاک در یک بن بست سخت روانى قرار مى گیرند، بن بستى که از یأس در اصلاحات سرچشمه مى گیرد و این نومیدى ممکن است آنها را تدریجا به سوى فساد و همرنگى با محیط بکشاند و نتوانند خود را به صورت یک اقلیت صالح در برابر اکثریت ناسالم حفظ کنند.
2. انتظار فرج و ارزشمندى انسان
همان طور که پیشتر بیان شد، انتظار در معناى عام آن، عامل امید و حرکت است و هیچ انسانى از آن بى نیاز نمى باشد، انتظارها و آرزوهاى افراد متفاوت است؛ «آرزوهاى بلند، متعالى و ارزشمند، حکایت از کمال روح و رشد شخصیت انسانها و بلنداى همت آنها مى کند. به عکس، آرزوهاى خرد، حقیر و بى ارزش، نشان از بى همتى و رشد نیافتگى افراد دارد.»
آرزوها انسان را به حرکت وا مى دارند و به طور طبیعى هر چه همت بلندتر و آرزو، ارزشمندتر باشد حرکت و تلاش نیز از ارزش بیشترى برخوردار خواهد بود و چون انسان منتظر برترین و ارزشمندترین آرزوهاى ممکن را داراست، به طور طبیعى از بهترین و والاترین ارزشها نیز برخوردارست؛ زیرا آرزوى نهایى انسان منتظر، حاکمیت دین خدا و مذهب اهل بیت (علیهم السلام) بر سراسر جهان، استقرار حکومت صالحان و مستضعفان در سراسر گیتى، کوتاه شدن دست ظالمان و مستکبران از گوشه گوشه جهان، برقرارى نظام قسط و عدالت بر پهنه زمین و گسترش امنیت و رفاه در جاى جاى کره خاک است. قطعا چنین آرزوى بلندى از ارزش و فضیلتى وصف ناپذیر برخوردار است. به شرط آنکه «منتظر» به تناسب آرزوى بلند خود از تلاش و کوشش براى تحقق هر چه زودتر این آرزو کوتاهى نکند.
این انتظار است که دیدگاه وسیع و افق بلند مسلمانان و مخصوصا شیعیان را نشان مى دهد.
3. انتظار، عامل پویایى و سازندگى
«انتظار مرکب از دو عنصر است. عنصر نفى و عنصر اثبات.» فرد منتظر در پى نفى وضعیت موجود و ثبوت و دستیابى به وضعیت مطلوب است.
فردى که در انتظار ظهور امام عصر (علیه السلام) است، از ظلم، فساد بى عدالتى، بى هویتى و سرگردانى جهان امروز آزرده بوده و به دنبال منتفى نمودن این وضع است و از طرف دیگر مشتاق رسیدن به حکومت حق و عدالت و معنویت مى باشد.
بنابراین، از یک سو انتظار مانند یک قوه مبقیه و عامل بقا و پایدارى، طرفداران حق و عدالت و اسلام خواهان حقیقى را در برابر تمام دستگاههاى فشار، استبعاد، جهل و شرک، بشر پرستى و فساد انگیزى پایدار نگه مى دارد و همواره بر روشنى چراغ امیدوارى منتظران و ثبات قدم و مقاومت آنها مى افزاید و در مبارزه حق و باطل، صفوف طرفداران حق را فشرده تر و مقاوم تر مى کند و آنها را به نصرت خدا و فتح و ظفر نوید مى دهد و گوش آنها را همواره با صداهاى نوید بخش قرآن آشنا مى دارد: «قُل إنْتَظِرُوا إنّا مُنتَظِرُونَ»
این انتظار همواره یکى از پایه هاى مهم و زنده مبارزه علیه فساد، در جامعه اسلام بوده که آن را باید سرچشمه مقاومتها و منبع تحریکات و مبارزات ایجابى و سلبى اهل حق با اهل باطل شمرد.
انتظار از سوى دیگر عامل تلاش براى هماهنگ کردن فرد و جامعه با حکومت موعود بوده، «مستلزم تلاش فراگیر فردى و اجتماعى در حوزه هاى مختلف فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، و نظامى است. تلاشى که اگر به واقع محقق شود، فرد و جامعه مصداق روایاتى خواهند شد که در آنها منتظران ظهور را با یاوران امام مهدى (علیه السلام) و حاضران در صحنه هاى نبرد عصر ظهور مقایسه کرده و اجر و ثواب و شأن و مرتبه آنها را یکسان دانسته اند.»
این انتظار، شخص را متعهد و مسئول مى سازد که براى تحقق هدفهاى اسلام و عملى شدن برنامه هاى دین، شب و روز کوشش نماید و فداکارى کند تا بلکه یک گام به سوى مقاصد اسلام جلو برود.
4. انتظار، مقدمه ظهور
مهم ترین اثر انتظار فرج، نزدیک شدن ظهور حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) و حکومت حق و عدل الهى است. پیروزى هر انقلاب و هر فعالیت اجتماعى، به یک سلسله شرایط و موقعیتهاى عینى و خارجى بستگى دارد که بدون فراهم شدن آن شرایط نمى تواند به هدف خود برسد.
اگر چه قسمتى از شرایط و موقعیتهاى انقلاب مهدى (علیه السلام) خدایى است و جنبه آسمانى دارد، اما اجراى کلى مأموریت او به گرد آمدن شرایط عینى و خارجى وابسته است آرى سنت تغیرناپذیر الهى بر این است که اجرا و ایجاد تغییرات اصلاحى بستگى به عوامل خارجى، فضاى مناسب و جو عمومى داشته باشد. پس با اینکه خداى بزرگ توانایى دارد همه مشکلات را براى پیام رسانهاى آسمانى، هموار و به وسیله اعجاز فضاى مناسب ایجاد کند، این روش را انتخاب نکرده است؛ زیرا انتخاب و ابتلا و رنجى که مایه تکامل انسان مى شود، در صورتى تحقق مى یابد که تحولات، طبیعى و مطابق با شرایط خارجى باشد.
قیام حضرت ولى عصر (علیه السلام) قیامى مردمى و وابسته به تلاش ملت است. جملات امام محمد باقر (علیه السلام) در این باره قابل توجه است. راوى مى گوید: به خدمت امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: «مردم مى گویند چون مهدى قیام کند، کارها خود به خود درست مى شود و به اندازه یک حجامت خون مى ریزد. فرمود: «هرگز چنین نیست. قسم به کسى که جانم به دست اوست، اگر قرار بود کار براى کسى، خود به خود درست شود، براى پیامبر (صلى الله علیه و آله) درست مى شد، هنگامیکه دندانش شکست و صورتش شکافت. هرگز چنین نیست، به کسى که جانم در دست اوست، کار درست نخواهد شد تا اینکه ما و شما در عرق و خون غرق شویم.» آنگاه به پیشانى خود دست کشید.
(إنَّ اللّهَ لا یُغَیّرُ ما بقومٍ حتّى یُغَیِّروا ما بأنْفُسِهِم.)؛ «و خدا حال هیچ قومى را دگرگون نخواهد کرد تا زمانى که آن قوم حالشان را تغییر دهند.»
آمادگى مردم نه تنها براى قیام و انقلاب مهدى (علیه السلام) ضرورت دارد بلکه شایستگى آنان براى ارتباط مستقیم با وجود مقدس حضرت ولى عصر (علیه السلام) نیز شرطى اساسى است؛ «چون میان قابلیتها و شایستگیهاى ذاتى مردم براى پذیرش امام معصوم (علیه السلام) و میزان حضور امام در جامعه ارتباطى متقابل وجود دارد. به هر اندازه که جامعه شایستگى و لیاقت خود را از دست داده و از ارزشهاى الهى فاصله بگیرد، امام معصوم (علیه السلام) نیز که یکى از تجلیات رحمت الهى به شمار مى آید، از جامعه فاصله گرفته و از حضور خود در جامعه مى کاهد.
در بخشى از توقیع شریف و مبارک حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) چنین آمده است:
«اگر شیعیان ما - که خداوند توفیق طاعتشان بخشد - با دلهایى متحد و یکپارچه به پیمانى که با ما دارند، وفا مى کردند، هرگز میمنت و فیض ملاقات ما از آنان به تأخیر نمى افتاد و به زودى سعادت دیدار همراه با معرفتى کامل نصیبشان مى گردید. پس ما را از شیعیان پنهان نساخته مگر آن دسته از کردارشان که بر ما خوشایند نیست و از ایشان توقع نداریم...».
پس انتظار با ایجاد آمادگى و شایستگى در منتظران حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) ایشان را لایق قدوم مبارک حضرتش ساخته و در تعجیل فرج تأثیر بسزایى خواهد داشت.
5. انتظار، حلقه اتصال شیعه با امام
ولایت و امامت، رکن اساسى مکتب تشیع است. از دیدگاه شیعه پذیرش ولایت معصومان (علیهم السلام) و به طور کلى تسلیم در برابر امام و حجت عصر، سرآمد همه فضیلتها و شرط اساسى قبولى همه اعمال عبادى است. با توجه به این نکات در مى یابیم که «انتظار» در زمان غیبت و عدم حضور ظاهرى امام در جامعه به نوعى اعلام پذیرش ولایت و امامت آخرین امام از سلسله امامان شیعه است و همین انتظار موجب مى شود که ارتباط شیعیان با امامشان، اگر چه به صورت قلبى و معنوى، حفظ شود و آنها در همه اعصار از فیض وجود امامشان برخوردار باشند.
در روایتى که از امام سجاد (علیه السلام) نقل شده، ایشان مردم دوران آخر الزمان را برترین مردم همه زمانها معرفى مى کنند، «دلیل این برترى را این مى دانند که براى آنها غیبت و حضور هیچ تفاوتى نداشته و همان وظایفى را که در زمان حضور باید انجام دهند، در زمان غیبت انجام مى دهند.»:
«اى ابا خالد! آن گروه از مردم که در زمان غیبت او، امامتش را پذیرفته و منتظر ظهور اویند، برترین مردم همه زمانها هستند؛ زیرا خداوند عزوجل چنان خرد، درک و شناختى به آنها ارزانى داشته که غیبت براى آنها همانند مشاهده (و حضور امام) است. خداوند مردم این زمان را به مانند کسانى قرار داد، که با شمشیر در پیشگاه رسول خدا (صلى الله علیه و آله) جهاد مى کنند. آنها مخلصان واقعى و شیعیان راستین ما و دعوت کننده به سوى خدا در پنهان و آشکار هستند.»
آنچه در بیان نقش سازنده و اثر حیات بخش انتظار گذشت، نشان دهنده فلسفه انتظار و دلیل تأکیدهاى بسیار ائمه (علیهم السلام) درباره انتظار مى باشد. نیز دلیل اینکه در برخى روایات، انتظار فرج، خود فرج و یا پاره اى از آن شمرده شده است، مشخص مى شود. ابوبصیر مى گوید: از امام صادق (علیه السلام) سؤال کردم: «فدایت شوم، فرج کى خواد بود؟ حضرت فرمود: «اى ابا بصیر! آیا تو هم از کسانى هستى که دنیا را مى خواهند؟ کسى که این امر را شناخت به راستى براى او گشایش ایجاد شده به جهت انتظار کشیدنش».
محمد بن فضل مى گوید: از حضرت رضا (علیه السلام) «درباره چیزى از فرج پرسیدم، فرمود: آیا مگر نه انتظار فرج خود از فرج است؟ خداوند عزّوجلّ مى فرماید: منتظر باشید که من هم در حال انتظار مى باشم».
امید است خداوند ما را از منتظران حقیقى قدومش قرار دهد.
پى نوشتها:
1. محمد معین، فرهنگ فارسى، ج 1، ص 364.
2. جمعى از نویسندگان مجله حوزه، چشم به راه مهدى، ص 222.
3. ناصر مکارم شیرازى، مهدى انقلابى بزرگ، ص 101.
4. ر ک: محمد رضا حکیمى، خورشید مغرب، صص 54-58؛ سید ثامر هاشم العمیدى، در انتظار ققنوس، ص 45؛ ناصر مکارم شیرازى، همان، ص 54؛ گونه شناسى اندیشه موعود در ادیان مختلف، هفت آسمان، ش 12 و 13، ص 107.
5. مرتضى مطهرى، قیام و انقلاب مهدى از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص 13.
6. نعمانى، الغیبة، محمد جواد غفارى، ص 285.
7. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 285.
8. صدوق، همان ج 3، ص 644.
9. مجلسى، همان، ج 52، ص 126.
10. صدوق، همان، ج 2، ص 645.
11. همان، ص 647.
12. تلخیص از محمود طالقانى، انتظار ظهور، ص 11.
13. محمود طالقانى، همان، ص 11.
14. همان، ص 13.
5 1. ناصر مکارم شیرازى، همان، ص 109.
6 1. ابراهیم شفیعى سروستانى، انتظار، بایدها و نبایدها، ص 23.
17. همان، ص 23 و 22.
8 1. لطف اللّه صافى گلپایگانى، امامت و مهدویت، ج 2، ص 71.
19. ناصر مکارم شیرازى، به یاد مهدى، ص 8.
20. لطف اللّه صافى گلپایگانى، همان، ج 2، ص 54.
21. سوره انعام، آیه 158: «بگو منتظر باشید که ما هم منتظریم».
22. لطف اللّه صافى گلپایگانى، همان، ص 65.
23. ابراهیم شفیعى سروستانى، همان، ص 54.
24. لطف اللّه صافى گلپایگانى، همان، ج 2، ص 72.
25. سید محمد باقر صدر، امام مهدى حماسه اى از نور، ص 75.
26. همان، ص 76.
27. همو، رهبرى بر فراز قرون، ص 107.
28. مجلسى، همان، ج 52، ص 358.
29. سوره رعد (13) آیه 11.
30. ابراهیم شفیعى سروستانى، در انتظار موعود، ص 43.
31. ابراهیم شفیعى سروستانى، انتظار، بایدها و نبایدها، ص 21.
32. همان.